کاری ندارم ب خوبو بد بودنش
من کینه ایم عشقمونو سوزوندمش
تو دلی که اون اول ازش ترسوندنش
دلیله عقب موندنش
خوده تو بودی با من از اون اول
ی جوری تا کردی با خودمم بد
شده بودم از همه بیزار
ی حاله داغون شاید بدتر از صدتا بیمار
دیگه واسم فرقی نداره
از الان عشق واسم معنی ندارع
لعنت ب هرچی خاطرس
که بخاد تورو باز یادم بیاره
تویی که گفتی هستی پشتم
الان روبروم تو صف دشمن
واستادی میخندی ب من
منی که ریختم پات هرچی داشتم
من چی میخواستم چی شد
ب هر در زدم دری باز نشد
من بعده رفتنه تو واسم
هیچی مثل سابق نشد
من دیگه راهی برام نمونده
که بخام بازم کوتاه بیام
فکرت از بیشتر باهام همراهه تو تنهاییام
شبا تاریکو بدن
میارن توی سرم
مثلاً فکره تورو
که می خوام سمتش نرم
شبا سردو دلگیرن
گاهیم نفس گیرن
توی ذهنم می چینم چیزای
تورو با اون میبینم
من چی میخواستم چی شد
ب هر در زدم دری باز نشد
من بعده رفتنه تو واسم
هیچی مثل سابق نشد
من دیگه راهی برام نمونده
که بخام بازم کوتاه بیام
فکرت از بیشتر باهام همراهه تو تنهاییام